Web Analytics Made Easy - Statcounter

هر انسانی از اینکه در زندگی خود چیزی را از دست دهد، می‌ترسد و این «ترس از دست دادن» معنایی فراتر از زندگی برای انسان خلق کرده که می‌تواند زندگی انسان را متحول کند، ترس از دست دادن باعث ایجاد ناراحتی، افزایش سطح اضطراب در فرد و کاهش رضایت در زندگی می‌شود، اما باید بر این ترس غلبه کنیم تا پیروز شویم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در کتاب «تحف العقول، جلد ۱، ص ۴۸۹» روایتی از امام حسن عسکری (ع) ذکر شده است که ایشان با اشاره به اینکه معانی و مفاهیمی فراتر و بهتر از زندگی در نگرش انسان وجود دارد که می‌تواند زندگی آن را تحت تأثیر قرار دهد، فرمودند: خَیْرٌ مِنَ اَلْحَیَاةِ مَا إِذَا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ اَلْحَیَاةَ (بهتر از زندگی، آن چیزی است که هرگاه از دستش دهی از زندگی بیزار شوی).

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بر اساس منطوق و مفهوم این روایت، امام حسن عسکری (ع) می‌فرمایند: «ترس از دست دادن» معنایی است که از زندگی انسان فراتر رفته و می‌تواند زندگی را به کام انسان تلخ کند.

«ترس از دست دادن» معنایی فراتر از زندگی برای انسان خلق می‌کند

نگرش از دست دادن اگر با ترس همراه باشد در اصطلاح روانشناسی به آن «فومو» گفته می‌شود، فومو، یا ترس از دست دادن، یک اختلال اضطراب اجتماعی است که شیوع آن روز به روز بیشتر می‌شود و می‌تواند استرس و اضطراب قابل توجهی به زندگی انسان تزریق کند.

این اختلال می‌تواند هرکسی را تحت تأثیر قرار دهد، اما خطر بروز آن در برخی از افراد بیشتر است، امروزه ما با ترس از دست دادن بسیاری از مسائل دست و پنجه نرم می‌کنیم، ترس از دست دادن فرصت‌ها، ارتباطات و اطلاعات از رایج‌ترین مسائلی است که می‌تواند استرس زیادی به فرد دهد.

«ترس از دست دادن» حسی است که فرد به وسیله آن احساس عقب ماندن از دوستان و آشنایان را تجربه خواهد کرد، زمانی که فرد احساس یا این گونه برداشت می‌کند که به دیگران بیشتر خوش می‌گذرد، زندگی بهتری دارند یا موارد بهتری را در زندگی تجربه می‌کنند، ترس از دست دادن رخ داده است، فرد در این حالت احساس حسادت می‌کند و عزت نفسش خدشه‌دار می‌شود.

«فومو» همیشه همراه با نوعی احساس درماندگی از این است که چیز بزرگی را از دست داده‌اید، بنابراین این فکر که ممکن است اوقات خوش را از دست داده باشید، اختلال فومو به شمار نمی‌رود.

اختلال فومو باعث ایجاد ناراحتی روحی، افزایش سطح اضطراب در فرد، کاهش رضایت در زندگی، کاهش امنیت در روابط عاطفی می‌شود.

شبکه‌های اجتماعی مجازی سهم زیادی در بروز و تسریع این احساس دارند و متقابلاً این احساس منجر به استفاده بیش از حد از شبکه‌های مجازی می‌شود، در واقع این رسانه‌ها بستری فراهم می‌کند تا شما زندگی عادی خود را با زندگی عالی دیگران مقایسه کنید، در این شرایط شما نسبت به روال زندگی خود حساس می‌شوید و این حس برای شما به وجود می‌آید که همسالان شما دائم در حال خوش‌گذرانی هستند و شما زندگی بسیاری بدی را در مقایسه با آن‌ها تجربه می‌کنید و احساس می‌کنید که باید در زندگی خود از چیزهای بهتری برخوردار باشید.

در واقع دائماً این فکر را در درون خود مرور می‌کنید که سایر نزدیکان و اطرافیانتان در حال تجربه یک چیز اساسی و مهم هستند که شما از تجربه آن بی‌نصیب مانده‌اید.

امروزه می‌توانید از طریق شبکه‌های مجازی عکس دوستان خود را با جزئیات بالا ببینید، درحالی که در نسل‌های قبل مردم تا این اندازه نسبت به زندگی یکدیگر آگاه نبودند.

رسانه‌های اجتماعی بستری برای فخرفروشی و رقابت فراهم می‌کند و تبدیل به محیطی می‌شود که رویدادها و حتی گاهی خود شادی کردن نیز در آن در حال رقابت است.

«ترس از دست دادن» با استفاده بیش از حد از گوشی هوشمند و شبکه‌های مجازی در ارتباط است و این پیوند ربطی به سن یا جنسیت ندارد، استفاده از گوشی هوشمند به ترس از قضاوت منفی و حتی مثبت دیگران و تأثیر منفی روی خلق و خو مربوط است.

در مقاله‌ای که در مجله «کامپیوترها در رفتار انسان» منتشر شده، نوشته شده است که ترس از دست دادن با احساس برآورده نشدن نیازها و رضایت پایین از زندگی در ارتباط است.

«ترس از دست دادن» می‌تواند خطرناک باشد و جدا از افزایش نارضایتی، منجر به رفتارهای ناسالم می‌شود، بنابراین «ترس از دست دادن» می‌تواند ریشه در نارضایتی و خوشحال نبودن از زندگی داشته باشد و عواطف ما را به سمت استفاده بیشتر از شبکه‌های مجازی سوق می‌دهد، همچنین گاهی استفاده بیش از حد از رسانه‌های مجازی باعث می‌شود، احساس بدتری نسبت به خود و زندگیمان پیدا کنیم.

به حداقل رساندن «ترس از دست دادن»

در زندگی باید به جای تمرکز روی نداشته‌ها، سعی کنید به داشته‌ها توجه کنید، گفتن این حرف راحت‌تر از انجام آن است؛ آن هم وقتی صفحات مجازی پر از تصویر چیزهایی است که نداریم اما لازم است که نیمه پر لیوان را ببینیم تا زندگی بهتر و با آسایشی را تجربه کنیم.

آدم‌های مثبت را دنبال کنید، افرادی را که زیاد فخرفروشی می‌کنند، یا از شما حمایت نمی‌کنند را در زندگی حقیقی و مجازی خود کم‌رنگ یا حذف کنید، می‌توانید صفحه پست‌های جدید را طوری تغییر دهید تا چیزهایی را که باعث تحریک «فومو» می‌شود را کمتر ببینید و در عوض چیزهایی نشان داده شود که باعث می‌شود احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید.

مواردی در صفحات مجازی را که از شادی شما کم می‌کند بشناسید، با اضافه کردن مواردی در شبکه مجازی و زندگی که باعث خوشحالی‌تان می‌شود، موارد ناراحت‌کننده را به حداقل برسانید.

بهتر است بعضی تصاویر و خاطرات خود را در صفحات مجازی منتشر نکنید و به جای آن در یک دفتر خاطرات آنها را ثبت کرده و نگهدارید، زیرا با این کار تمرکزتان از تعریف و تمجید دیگران معطوف به قدردانی خصوصی از مسائلی می‌شود که زندگی‌تان را لذت بخش می‌کند، گاهی این تغییر به افراد کمک می‌کند از چرخه شبکه مجازی و فومو خارج شوند و زندگی بهتری داشته باشند.

وقتی روی چیزهایی که دارید تمرکز می‌کنید، فکر به نداشته‌ها در زندگی سخت‌تر می‌شود و همین طور وقتی دیگران را خوشحال می‌کنید، باعث می‌شود خودتان هم احساس بهتری داشته باشید، بهتر شدن روحیه همان چیزی است که برای رهایی از «ترس از دست دادن» به آن نیاز دارید.

همه ما در یک مقطع از زندگی تا اندازه‌ای دچار فومو می‌شویم، اگر حس می‌کنید از «ترس از دست دادن» رنج می‌برید، بهتر است با یک دوست تماس بگیرید یا برای فکر به چیزهایی در زندگی که بابت آن قدردان هستید وقت بگذارید، چنین فعالیت‌هایی به ما کمک می‌کند تا هم‌زمان با احساس تعلق و رها کردن اضطراب «از دست دادن»، زاویه‌ی دید خود را تغییر دهیم.

کد خبر 689904

منبع: ایمنا

کلیدواژه: شهادت امام حسن عسکری امام حسن عسکری ع امام حسن عسکری کنترل استرس کیفیت زندگی سبک زندگی سبک زندگی سالم تربیت انسان نشاط و امید به زندگی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق ترس از دست دادن شبکه های مجازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۳۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • پله نوردی و افزایش طول عمر/ تاثیر آسپرین در پیشگیری از سرطان روده
  • اگر می‌خواهید شاد باشید این عادت‌ها را کنار بگذارید
  • «رخ‌ مادر» امروز از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» روی آنتن شبکه افق/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • گربۀ محله مهم است
  • طلوع خورشید اسلام، روح نشاط و امید در کالبد زن دمید
  • روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها
  • کتاب «تعالیم اسلام» به قلم علامه طباطبایی به چاپ یازدهم رسید
  • روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند